http://up.mfsa.ir/uploads/f18b13883987968981.jpg

پناهنده توایم آقا... یا ضامن آهو، به ضریحت که چشم می‏ دوزم، رازی میان زمزمه‏ های من با تو از نگاهم جاری است. راز نهانی‏ ام را بخوان که هلال طلایی گنبدت، ماه شب‏های تار دل‏شکستگان است. رو به روی جلال تو می‏ ایستم تا اشک‏هایم را قطره قطره در صحن حرمت جاری کنم. پنجره فولاد تو، جاده ابریشمی است برای ذهن خستگان تا به تو پیوند خورند. در هیاهوی بی پناهان، پاسخ تو را می‏ شنوم که از آن سوی پنجره زمزمه می‏ کردی: «نگاه‏دار سر رشته تا نگه‏دارم». بیا و زائرانت را که پرندگان بی بال و پر تواند و به نوشیدن جرعه ‏ای از نگاه تو دل‏خوشند، همچون کبوتران گنبدت پناه‏گاه باش. «هشتمین رکعت عشق» رضا جان! گلوی بغض کرده زائرانت، امروز به دنبال واژه ‏ای است برای شهادتت. کبوتران، به صف می‏ نشینند تا یکی یکی رو به روی تو ادای احترام کنند. ای بی‏ کرانه! کدام دریایی که کشتی نشسته‏ گان عالم، در کنار تو پهلو می‏ گیرند تا در لنگرگاه مهر تو، چند روزی آشیانه کنند؟ تو کدام آسمان صافی که همه در هوای تازه یادت نفس می‏ کشند تا دل شوره ‏های بی‏ کران تنهایی خود را به آرامش پرکشیدن در خنکای گنبدت برسانند؟ غروب‏ها وقتی گام‏های سبز صدای اذان در مناره ‏ها می‏ پیچد و دل را در لذتی هراسان رها می‏ کنم، در سقاخانه دلم آماده اقامه هشتمین رکعت نماز عشق می‏ شوم.

♣السلام علیک یا علی بن موسی الرضا♣